جدول جو
جدول جو

معنی کت و کول - جستجوی لغت در جدول جو

کت و کول
(کَ تُ)
کفت و کول. دوش. (یادداشت مؤلف). رجوع به کول و رجوع به کت شود.
- به کت و کول هم جستن یا به کت و کول هم پریدن، از سر و کول هم بالا رفتن.
- به کت و کول هم زدن، به شوخی و مزاح بسر و روی یکدیگر زدن
لغت نامه دهخدا
کت و کول
بازوها و شانه ها
از کت و کول افتادن: احساس خستگی شدید و طاقت فرسا کردن
تصویری از کت و کول
تصویر کت و کول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ رُ)
شانه و دوش.
- به سر و کول هم بالا رفتن، بر دوش یکدیگر بالا رفتن از انبوهی و ازدحام.
- به سر و کول هم پریدن، ستیزه کردن. جنگ کردن
لغت نامه دهخدا
(لُ)
رجوع به کال و ’کال و کدو’ شود
لغت نامه دهخدا
(کَ جُ کَ / کو لَ / لِ)
کج واج. (یادداشت مؤلف). کج و چوله. کج و معوج. کژ و مژ. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ سُ)
قبیله و خاندان و دوستان (ناظم الاطباء). قوم و خویش.
- بی کس و کوی، بی کس و بی یار و معین و مهجور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کج و کوله
تصویر کج و کوله
کج و معوج کژمژ: (پای کج و کوله} {این تو هستی که صور اشیا را کج و کوله کرده همه چیز را از ترکیب می اندازی (خطاب آینه محدب باینه صاف)،) (دشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کس و کوی
تصویر کس و کوی
قوم و خویش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج و کوله
تصویر کج و کوله
((~ُ کُ لِ))
دارای شکل یا امتداد نادرست و نازیبا، کج و معوج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از از کت و کول افتادن
تصویر از کت و کول افتادن
احساس خستگی شدید و طاقت فرسا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لت و کوب
تصویر لت و کوب
ضرب و شتم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کر و کچل
تصویر کر و کچل
Deaf
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سر و گردن، سر و شانه
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم ناقص
فرهنگ گویش مازندرانی